بیش از یک و نیم دهه پیش، زمانی که درباره آینده جمعیتی ایران مینوشتم، تصویری بسیار متفاوت از امروز در ذهن داشتم. آن روزها، پیشبینیها حکایت از ایرانی با جمعیتی بالغ بر ۱۰۰ میلیون نفر در سال ۱۴۰۴ داشت. اما همانطور که زمان گذشت و دادههای جدیدتری در دسترس قرار گرفت، این تخمینها نیز تغییر کردند.در آن زمان با نرخ رشد جمعیتی و همچنین احتمال پیشرفت سالهای آتی، مدلها و تحلیلهای مختلف در خصوص جمعیت ۱۱۰ میلیون نفری برای ایران صحبت میکردند. حدود ۱۰ سال بعد در اسفند ۱۳۹۸ در نوشته برآورد جمعیت ایران تا سال ۱۴۱۵ این اعداد با توجه به تغییر رفتار و ابعاد رشد ایران تغییر و تعدیل شد و برای ایران ۱۴۰۴ جمعیت ۸۸ میلیون نفری پیشبینی کردم.
حالا، با انتشار آمار رسمی جدید از سوی مرکز آمار ایران، فرصتی پیش آمده تا نگاهی دوباره به وضعیت جمعیتی کشورمان بیندازیم. این آمار، که جمعیت ایران را ۸۵.۹ میلیون نفر اعلام کرده، سوالات جدیدی را مطرح میکند.
در این نوشتار، قصد دارم با نگاهی موشکافانه به این آمار جدید، تحلیلی از وضعیت کنونی جمعیت ایران و چشمانداز آینده آن ارائه دهم. همچنین، به برخی پرسشهای مهم درباره نحوه محاسبه این آمار و گروههای جمعیتی که در آن لحاظ شدهاند، خواهم پرداخت. امیدوارم این بررسی بتواند دیدگاه جامعتری از تحولات جمعیتی ایران و اهمیت آن برای برنامهریزیهای آینده کشور فراهم کند. البته هنوز آمار کاملتری منتشر نشده است و بنظر تا زمانی که سرشماری عمومی نفوس و مسکن بعدی اجرا شود (آخرین بار 1395 انجام شده است) این آمار دقیقتر نیست.
همچنین برای من سوال است که آیا این جمعیت اعلام شده، جمعیت مقیم ایران است، یا جمعیت ملیت ایرانی است. آیا مهاجران ایرانی کوچ کرده در کشور در آن محاسبه شده است و آیا مهاجران مجاز و غیرمجاز ساکن ایران در آن جایگاهی دارند یا خیر.
آیا جمعیت ایران مهم است؟
در عصر حاضر که تغییرات جمعیتی با سرعت بیسابقهای در حال وقوع است، درک ساختار جمعیتی کشور برای برنامهریزیهای اقتصادی، اجتماعی و بازاریابی اهمیت دارد. درک تحولات جمعیتی و تأثیر آن بر کسب و کارها نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است. با توجه به آمار جدید مرکز آمار ایران برای سال ۱۴۰۳، ایران با جمعیتی ۸۵.۹ میلیون نفری، در آستانه تغییرات مهم جمعیتی قرار دارد. این نوشته به بررسی وضعیت جمعیتی ایران، مقایسه آن با کشورهای مشابه، و تأثیر این تحولات بر استراتژیهای بازاریابی، به ویژه در رابطه با نسل Z، میپردازد. نگاه من به این آمار بیشتر از نظر امکان برنامهریزی بازاریابی و شناخت بیشتر گروههای جمعیتی و خوشههای تاثیرگذار است. لازم به ذکر است این نوشتار دیدگاه شخصی نگارنده است و ممکن است با برداشتهای سایرین و یا تحلیلهای آکادمیک تفاوت داشته باشد.
جمعیت ایران ۱۴۰۳
جمعیتشناسی ایران در سال ۱۴۰۳ تصویری پویا و متنوع از ساختار جمعیتی کشور ارائه میدهد. براساس آمار رسمی مرکز آمار ایران، جمعیت کشور به مرز ۸۵.۹ میلیون نفر رسیده است. این جمعیت با توزیع نسبتاً متعادل جنسیتی، شامل ۴۳.۴ میلیون مرد و ۴۲.۶ میلیون زن، زمینهای مساعد برای توسعه استراتژیهای بازاریابی فراگیر فراهم میکند.
ساختار سنی جمعیت ایران، که در سه گروه اصلی قابل تقسیم است، نکات قابل توجهی را آشکار میسازد. جمعیت زیر ۱۵ سال با ۱۹.۶ میلیون نفر، نمایانگر بازار بالقوهای برای محصولات و خدمات مرتبط با کودکان و نوجوانان است. این گروه، که ۲۲.۸٪ کل جمعیت را تشکیل میدهد، فرصتهای قابل توجهی در حوزههای آموزش، سرگرمی و پوشاک ایجاد میکند.
بزرگترین بخش جمعیت را گروه سنی ۱۵ تا ۶۴ سال تشکیل میدهد که با ۵۹.۸ میلیون نفر، ۶۹.۶٪ کل جمعیت را شامل میشود. این گروه، که نشاندهنده “پنجره جمعیتی” یا “سود جمعیتی” برای ایران است، بازار اصلی برای طیف وسیعی از کالاها و خدمات مصرفی از جمله مسکن، خودرو، لوازم خانگی و خدمات مالی را تشکیل میدهد.
جمعیت سالمند، با ۶.۴ میلیون نفر و سهم ۷.۵٪ از کل جمعیت، اگرچه کوچکترین گروه سنی است، اما اهمیت روزافزونی مییابد. این گروه، بازار مهمی برای خدمات بهداشتی، محصولات مراقبتی و خدمات مالی مرتبط با بازنشستگی ایجاد میکند و پیشبینی میشود در سالهای آینده رشد قابل توجهی داشته باشد.
نسبتهای وابستگی سالمندی، با ۷.۰٪ برای مردان و ۸.۱٪ برای زنان، نشان میدهد که فشار اقتصادی ناشی از جمعیت سالمند بر جمعیت در سن کار هنوز نسبتاً پایین است. با این حال، روند افزایشی این نسبتها در آینده، لزوم برنامهریزی دقیق برای مواجهه با چالشهای آتی را برجسته میسازد.
این ساختار جمعیتی متنوع، فرصتهای متعددی را برای کسبوکارها و بازاریابان فراهم میآورد، اما همزمان نیازمند استراتژیهای هوشمندانه و منعطف برای پاسخگویی به نیازهای متغیر هر گروه سنی است.
پنجره جمعیتی به زبان ساده
پنجره جمعیتی، که گاه از آن با عنوان “سود جمعیتی” و معادل بهتر Demographic window نیز یاد میشود، به دورهای در گذار جمعیتی یک کشور اشاره دارد که در آن نسبت جمعیت در سن کار (معمولاً ۱۵ تا ۶۴ سال) به طور قابل توجهی بیشتر از جمعیت وابسته (کودکان و سالمندان) است. این پدیده معمولاً زمانی رخ میدهد که نرخ باروری کاهش یافته و امید به زندگی افزایش مییابد، اما هنوز جمعیت سالمند به اندازه کافی رشد نکرده است. در این دوره، که میتواند چندین دهه طول بکشد، کشور از یک مزیت اقتصادی بالقوه برخوردار میشود. جمعیت بزرگ در سن کار میتواند منجر به افزایش تولید، پسانداز و سرمایهگذاری شود، که در صورت وجود سیاستهای مناسب، میتواند به رشد اقتصادی سریع و توسعه اجتماعی بینجامد. با این حال، بهرهبرداری از این فرصت مستلزم سرمایهگذاری در آموزش، بهداشت و ایجاد فرصتهای شغلی کافی است. پنجره جمعیتی یک فرصت محدود و گذرا است و با افزایش تدریجی جمعیت سالمند، این پنجره به تدریج بسته میشود.
آیا پنجره جمعیتی واقعی است؟
پنجره جمعیتی نقش مهمی در رشد اقتصادی برخی کشورها ایفا کرده است. نمونه بارز آن را میتوان در کشورهای شرق آسیا مشاهده کرد. ژاپن اولین کشور در این منطقه بود که از این پدیده بهره برد و بین دهههای ۱۹۶۰ تا ۱۹۹۰ رشد اقتصادی چشمگیری را تجربه کرد. پس از آن، کره جنوبی، سنگاپور، هنگ کنگ و تایوان (معروف به “ببرهای آسیا”) از دهه ۱۹۸۰ تا اوایل قرن ۲۱ از این فرصت استفاده کردند و توانستند با سرمایهگذاری در آموزش، زیرساختها و صنایع صادراتمحور، رشد اقتصادی سریعی را تجربه کنند. چین نیز از اواخر دهه ۱۹۷۰ وارد این مرحله شد و با بهرهگیری از جمعیت عظیم نیروی کار خود، به یکی از قدرتهای اقتصادی جهان تبدیل شد. در حال حاضر، کشورهایی مانند هند، اندونزی و برخی کشورهای آفریقایی در مرحله پنجره جمعیتی قرار دارند و تلاش میکنند از این فرصت برای توسعه اقتصادی خود استفاده کنند. در مقابل، بسیاری از کشورهای اروپایی و ژاپن با بسته شدن این پنجره و چالشهای ناشی از پیری جمعیت مواجه هستند. این تجارب نشان میدهد که پنجره جمعیتی، اگرچه فرصتی طلایی برای رشد اقتصادی است، اما بهرهبرداری از آن مستلزم سیاستگذاری هوشمندانه و سرمایهگذاری در منابع انسانی و زیرساختهای اقتصادی است.
پنجره جمیعتی در کشورهای مشابه
مقایسه وضعیت جمعیتی ایران با کشورهای مشابه، دیدگاه خوبی در خصوص موقعیت نسبی و چشمانداز آینده کشور ارائه میدهد. این مقایسه تطبیقی خلاصهای برای فکر کردن در این خصوص است.
ترکیه، با ساختار سنی مشابه ایران، نمونهای قابل توجه است. هر دو کشور از جمعیت کاری بزرگی برخوردارند، اما رشد جمعیت کندتر ترکیه، پیامدهای متفاوتی برای برنامهریزیهای اقتصادی و اجتماعی آن به همراه داشته است.
برزیل و مکزیک، به عنوان اقتصادهای نوظهور آمریکای لاتین، الگوهای مشابهی از گذار جمعیتی را نشان میدهند. برزیل، که کمی جلوتر در این مسیر قرار دارد، میتواند بینشهای ارزشمندی در مورد چالشهای پیش رو و راهکارهای مقابله با آنها ارائه دهد. مکزیک، با وجود شباهتهای ساختاری، با چالشهای اقتصادی متفاوتی روبروست.
در آسیای جنوب شرقی، تایلند و ویتنام نمونههای جالبی برای مقایسه هستند. تایلند، با پیشرفت بیشتر در گذار جمعیتی، تصویری از آینده احتمالی ایران را ترسیم میکند. از سوی دیگر، ویتنام با جمعیتی کمی جوانتر و رشد اقتصادی سریعتر، نشان میدهد چگونه میتوان از پنجره جمعیتی برای تسریع توسعه اقتصادی بهره برد.
مالزی، با اقتصادی پیشرفتهتر اما ساختار سنی مشابه، الگویی از موفقیت در بهرهبرداری از فرصت جمعیتی ارائه میدهد.
الجزایر، با شباهتهای قابل توجه در ساختار سنی و برخی چالشهای مشترک، نمونهای نزدیکتر به شرایط ایران است. مقایسه استراتژیهای این دو کشور در مدیریت منابع طبیعی و تنوعبخشی به اقتصاد میتواند بینشهای ارزشمندی ارائه دهد.
تخیلیاتی برای ایران
اگر فرض کنیم اوضاع کشور قابل مدیریت است، و مشکلات در حال حل شدند هستند و تلاش و ارادهای برای تغییر و پیشرفت وجود دارد، خلاصه زیر را میتوان با دید مثبت برای کشور تخیل (و شاید برنامهریزی) کرد.
- بهرهبرداری از پنجره جمعیتی: تمرکز بر سرمایهگذاری در آموزش و مهارتآموزی نیروی کار جوان
- تنوعبخشی اقتصادی: کاهش وابستگی به منابع طبیعی و توسعه صنایع با ارزش افزوده بالا
- توسعه زیرساختها: سرمایهگذاری در زیرساختهای فیزیکی و دیجیتال برای پشتیبانی از رشد اقتصادی
- سیاستهای اشتغال: ایجاد فرصتهای شغلی کافی برای جمعیت بزرگ در سن کار
- آمادگی برای سالمندی جمعیت: برنامهریزی برای افزایش تدریجی جمعیت سالمند و نیازهای آن
- توسعه نظام تأمین اجتماعی: ایجاد سیستمهای پایدار بازنشستگی و مراقبتهای بهداشتی
- مدیریت مهاجرت: سیاستگذاری هوشمندانه برای جذب و حفظ نیروهای متخصص
وضعیت کشورهای مشابه ایران
در ادامه چند دسته آمار (حدودی و در برخی موارد با تغییر وزن) فهرست شده است. این اعداد تنها برای مقایسه و نمایش میزان نزدیکی این کشورها ب ای
نسبت جمعیت در سن کار:
ایران: ۶۹.۶٪
ترکیه: ۶۷.۱٪
برزیل: ۶۹.۷٪
مکزیک: ۶۶.۵٪
تایلند: ۷۰.۵٪
ویتنام: ۶۸.۹٪
مالزی: ۶۹.۳٪
الجزایر: ۶۸.۱٪
نرخ باروری کل (تعداد فرزند به ازای هر زن):
ایران: ۱.۷
ترکیه: ۱.۹
برزیل: ۱.۷
مکزیک: ۲.۱
تایلند: ۱.۵
ویتنام: ۲.۰
مالزی: ۲.۰
الجزایر: ۲.۹
امید به زندگی در بدو تولد (سال):
ایران: ۷۶.۷
ترکیه: ۷۷.۷
برزیل: ۷۵.۹
مکزیک: ۷۵.۱
تایلند: ۷۷.۲
ویتنام: ۷۵.۴
مالزی: ۷۶.۲
الجزایر: ۷۷.۰
نرخ رشد سالانه جمعیت (٪):
ایران: ۱.۱
ترکیه: ۱.۱
برزیل: ۰.۷
مکزیک: ۱.۰
تایلند: ۰.۲
ویتنام: ۰.۹
مالزی: ۱.۳
الجزایر: ۱.۷
نسبت وابستگی سالمندی (٪):
ایران: ۷.۵
ترکیه: ۱۲.۸
برزیل: ۱۴.۳
مکزیک: ۱۱.۴
تایلند: ۱۸.۱
ویتنام: ۱۲.۳
مالزی: ۱۰.۳
الجزایر: ۱۰.۲
نرخ شهرنشینی (٪):
ایران: ۷۵.۹
ترکیه: ۷۶.۱
برزیل: ۸۷.۱
مکزیک: ۸۰.۷
تایلند: ۵۱.۴
ویتنام: ۳۷.۳
مالزی: ۷۷.۲
الجزایر: ۷۳.۷
تولید ناخالص داخلی سرانه (به دلار آمریکا، ۲۰۲۱): حدودی و جهت شفاف سازی: GDP (nominal) per capita
ایران: ۳,۱۱۵
ترکیه: ۹,۵۸۷
برزیل: ۷,۵۰۷
مکزیک: ۹,۹۲۶
تایلند: ۷,۲۳۳
ویتنام: ۳,۶۹۴
مالزی: ۱۱,۳۷۱
الجزایر: ۳,۷۶۵
دیدگاهتان را بنویسید