Spoiler Alert: توجه کنید، این نوشته بصورت خلاصه بخشی از داستان سهگانه مجموعه سیلو (پشم) در کتابهای Wool و Shift و Dust را بیان میکند. ممکن است بخشی از داستان برای شما بیمزه شود و یا دیدن سریال Silo برای شما جذابیت کمتری داشته باشد.
در یک صحنه ویران و خصمانه، در آیندهای که تنها تعداد کمی بدشانس توانستهاند در آن زندگی کنند، یک اجتماع در یک سیلوی عظیم زیرزمینی سکونت دارند. جولز عضوی از این اجتماع است، اما او متفاوت است. او جرات امیدواری را دارد. و در هنگامی که دیوارهای ذهن او شروع به فشرده شدن میکنند، او باید تصمیم بگیرد که آیا برای زنده ماندن میجنگد یا میمیرد.
خلاصه ساده سهگانه سیلو – Silo:
هالستون، همسرش را سه سال پیش، بر اساس خواست خود، برای تمیز کردن به بیرون سیلو فرستاد. در سیلو، اگر نشان از تمایل به بیرون رفتن دهید، مقامات ارشد این موضوع را جدی میگیرند چون نمیخواهند دیگران در مورد بیرون رفتن صحبت کنند.
- حالا هالستون میخواهد به همسرش بپیوندد. اعلام کرده است که قصد دارد دوربینهای بیرون را تمیز کند، چون همه این کار را انجام میدهند. او به بیرون میرود و زمین سبز و پرندگان را میبیند، اما به زودی متوجه میشود که تمام این تصور مصنوعی است و در حین صعود به تپه، کنار جسد همسرش میمیرد.
- حالا سیلو نیازمند یک کلانتر جدید هستند. شهردار جانز و معاونش مارنز به سمت جولیت، که یک مکانیک با استعداد است، حرکت میکنند. در مسیر با پدر جولیت نیز گفتگو میکنند. با جولیت ملاقات میکنند و او میگوید که کار را قبول میکند، اما ابتدا برای تعمیر و راهاندازی دوباره ژنراتورها به یک قطعی برق در سیلو نیاز دارد.
- در مسیر برگشت، جانز و مارنز در بخش فناوری اطلاعات توقف میکنند. برنارد، رئیس این بخش، عصبانی است چون نمیخواسته جولیت شغل را به دست آورد. او آب و غذا را به آن دو تحویل میدهد تا با انرژی کافی به بالای سیلو برسند.
- اما ظاهرا آب سمی است و جانز را میکشد، بنابراین حالا سیلو نیازمند یک شهردار جدید است. برنارد، بر اساس قوانین سیلو، جایگزین میشود.
- جولیت اولین روزهای خود را صرف جستجو در اتفاقات اخیر میکند. اما زمان به همکاری و کمک از سوی مارنز قد نمیدهد و ظاهرا مارنز در اتاق خود اقدام به خودکشی کرده است، بنابراین جایگزینی برای او انتخاب میشود. بیلینگز یکی از اعضای تیم برنارد است، که این امر را مشکوکتر میکند.
- جولیت با یک مرد به نام لوکاس در ارتباط است و به نظر میرسد که آنها میخواهند به جستجوی ستارگان یا چیزی مشابه آن در آسمان سیول دست پیدا کنند.
- جولیت به یک پسر در بخش فناوری اطلاعات مراجعه میکند که او را میشناسد و او به او اطلاعاتی راجع به یک ناهنجاری بزرگ در بخش فناوری اطلاعات ارائه میدهد.
- برنارد باخبر میشود که جولیت به بخش فناوری اطلاعات رفته و تصمیم میگیرد او را اخراج کند. جولیت از مقام کلانتر خود استعفا میدهد و به بخش مکانیک بازمیگردد. او یک یادداشت از یکی از اعضای بخش فناوری اطلاعات دریافت میکند که به نظر میرسد یک جوک داخلی است.
- مردی از بخش فناوری اطلاعات به طور مرموزی جان خود را از دست میدهد. این موضوع نشان میدهد که او اطلاعاتی را در خود نگه داشته است.
- جولیت دستگیر میشود. او به جرمی که انجام نداده است متهم شده است، زیرا برنارد میخواهد از وجود او خلاص شود.
- جولیت برای تمیز کردن به بیرون فرستاده میشود. او کمکی به هیچکس نمیدهد، سنسور را تمیز نمیکند و به افرادی که پیشتر مردهاند توجهی نمیکند و به جای آن به سمت تپهها میرود. این اتفاق همه چیز را بهم میریزد و سیلو را به حالت آشفتگی وا میدارد.
- برنارد با سیلو 1 تماس میگیرد و اعلام میکند که در سیلو 18 مشکلی وجود دارد. این اتفاق یک موقعیت دشوار را به وجود میآورد.
- جولیت به طور تصادفی به یک سیلو دیگر برخورد میکند و به داخل آن میرود. او باید از میان تعداد زیادی جسد عبور کند.
- واکر در یک میتینگ مخفی در بخش مکانیک شرکت میکند و توضیح میدهد که با استفاده از منابعی که قبلا تأمین کرده است، قادر به تهیه یک لباس مناسب برای جولیت شده که به او در بقا کمک میکند. به نظر میرسد یک قیام دیگر در حال شکلگیری است.
- جولیت با یک مرد در سیلو مواجه میشود. مرد به او توضیح میدهد که تمام اعضای سیلو مدتی قبل در هنگام تلاش برای فرار از سیلو کشته شدهاند. او توضیح میدهد که چندین سیلو دیگر وجود دارد و آنها فقط بخشی از تعداد زیادی سیلو هستند.
- قیام در سیلو 18 شروع میشود.
- برنارد لوکاس را به عنوان معاون خود انتخاب میکند و اطلاعات درباره سیلوهای دیگر را با او در میان میگذارد. یک راهنمایی برای لوکاس وجود دارد که به او میگوید برای جنگ آماده شود، زیرا تمیز کردن سنسور انجام نشده است.
- در بخش فناوری اطلاعات یک درگیری رخ میدهد. برنارد تماسی از جولیت دریافت میکند و او به او میگوید که در راه برگشت است.
- ناکس میمیرد.
- جولیت در حین کار روی پمپها در سیلو 17، به طور منظم با لوکاس تماس میگیرد. برنامه او این است که طبقههای پایینی را تخلیه کند، اما با این سرعت، این کار سالها زمان خواهد برد و این خیلی دیر است.
- واکر و دیگران رادیو گوش میدهند. آنها برخی مکالمات را میشنوند که نشان میدهد سیلوهای دیگری وجود دارد. حالا آنها هم از این امر آگاه شدهاند.
- لوکاس درباره تاریخچه سیلوها مطالعه میکند. او باید مطالعههای زیادی را انجام دهد، اما موفق میشود برخی اطلاعات در مورد یک جنگ داخلی و آزمایشهای روانی بدست آورد.
- جولیت زیر آب میرود تا به پمپها برسد. در حین این کار، او با سولو تماس میگیرد، اما به طور ناگهانی رادیو به طور ناگهانی خاموش میشود.
- به نظر میرسد که سولو تنها نبوده و توسط چند کودک به او حمله شده است. نام واقعی سولو جیمی است.
- جولیت با سیلو 18 تماس میگیرد. قیام پیروز میشود، لوکاس از بیلینگز کمکی دریافت میکند و جولیت بازمیگردد.
دیدگاهتان را بنویسید