امروز هشتمین سالگرد آغاز به کار رسمی من است. یکی از شلوغ‌ ترین و مهمترین سالگردها، من همیشه منتظر هشتمین سالگرد آغاز به کارم بودم. دوست دارم، سال‌های آتی روزنگارهای راحت‌تری اینجا داشته باشم و مواردی که کم کم ارزش دارند اسم تجربه بر روی آن‌ها گذاشته شود را اینجا مطرح کنم. برای سالگرد نوشت:

  • من ۸ سال پیش یک روز شنبه، با کمی استرس و بعد از نزدیک یک ماه تلاش اجازه پیدا کردم به صورت رسمی وارد اولین محیط کاری حرفه‌ای خودم بشم. یک سایت یونیکس ۲۰ ساله در پارس خودرو. بهترین رییس دنیا با کلی دود سیگار و مهربانی مخصوص به خودشان من رو به میزم راهنمایی کرد و من با محبوب ترین سرور دوران کاریم شروع به کار کردم. آقای مهندس محسن کباری، تنها فردیست که من همیشه ایشان را به عنوان محبوب ترین رییس دنیا دوست دارم. قسمت زیادی از تجربه‌های کاری و روش‌های حل مشکلات کاری رو من از ایشان آموختم. بعد از سال‌ها من با وب سایتی که به سبک خودشان راه‌اندازی شده است، خاطرات قدیمی را زنده کردم. از practicalsys بازدید کنید.
  • توی اون سایت، تعداد زیادی سرور یونیکس وجود داشت. عمدتا سولاریس‌هایی از نسخه ۵ تا ۹ و اگر اشتباه نکنم دو نسخه SCO. ترمینال سرورهایی مربوط به عهد عتیق و محبوب‌ترین ترمینال‌های wyse دنیا. با اینکه من همیشه طرفدار لینوکس و فرهنگ اوپن سورس هستم، اما علاقه من به Sun و سولاریس هیچ وقت فراموش نخواهد شد.
  • پارس خودرو بهترین محیط کاری برای شروع بود. من این تجربه رو مدیون راهنمایی‌ها و کمک‌های بی اندازه و ارزشمند پدرم هستم. شاید من فقط توانسته باشم بخش خیلی کوچکی از ویژگی‌هایی که پدرم تلاش کرد من کسب کنم، آموخته باشم، اما به یقین راهنمایی‌های پدرم و نکاتی که از کودکی از ایشان آموختم بخش مهمی از انگیزه‌های خوب کاری من است. ممنونم بابا.
  • ورود من به پارس خودرو، همزمان بود با شروع پروژه L90 و تزریق بودجه‌ای قابل توجه در آن زمان. تجربه‌های وابسته این پروژه، بخش زیادی از شخصیت کاری من رو شکل داده است. تعامل با تیم‌هایی کاملا مختلف، آدم‌هایی از کشورهای مختلف، فرهنگ‌های مختلف و سلایق متضاد بهترین کارگاهی بود که برای من امکان داشت اتفاق بیافتد. شاید یکی از مهم‌ترین دلایلی که من علاقه زیادی به رشته‌های مختلف دارم، رشد شخصیت کاری من در کنار آغاز L90 بود.
  • پارس خودرو آدم‌های جالبی داشت. کارمند‌هایی که از روز اول آنجا بودند و کار می‌کردند. کارگرانی که در کارخانه زندگی می‌کردند و مهندسانی که در کارخانه تجارت می‌کردند. شخصیت‌های مختلف، شاید کمی من را به سمت بدبینی سوق داده است، اما من همیشه از این اتفاق خوشحال هستم.
  • در ماه‌های آخر حضور در پارس خودرو، من افتخار همکاری کوتاهی با بهترین استاد دوران دانشگاهم داشتم. جناب آقای دکتر هومن تصدیقی، با همان رفتار و جمله‌‌های آرام همیشگی‌شان یادگاری کاری خوبی برای من داشتند. آرامش در پیشرفت پروژه‌ها و برنامه ریزی اولیه صحیح از ارزشمندترین مواردی است که من از ایشان آموختم.
  • وارد شدن به بازار کار حرفه‌ای، انگیزه‌های من برای ادامه تحصیل را از بین برد. من از نظر شخصی، اصلا از این موضوع ناراحت نیستم. اما به تمام افرادی که الان در جایگاه من در سال‌های پیش قرار دارند توصیه می‌کنم حداقل به اندازه کفایت به تحصیلات آکادمیک اهمیت دهند. هر چند هنوز هم کاملا معتقد هستم حداقل در رشته‌های وابسته به فناوری، تحصیلات آکادمیک هیچ ارزشی ندارد. دانشگاه تنها محلی برای تقویت علاقه‌های کسب دانش است.
  • حضور من مدت زیادی در پارس خودرو ادامه نداشت. تقریبا ۱۷ ماه بعد، من وارد شرکت‌های خصوصی شدم و سبک کاری دیگری را تجربه کردم.

امیدوار نهمین سال کاری خوبی داشته باشم :)

 


دیدگاه‌ها

4 پاسخ به “سال هشتم”

  1. سلام. چقدر من توی این نوشته حس می کنم تغییر کردی. انگار مثلاً ده سال بزرگتر شده باشی. البته من این دوران پارس خودرو رو خوب یادمه. بخاطر اون دانلودهای باحال :D ضمنا من همینجا از طرف حاج‌آقا دست تو رو به گرمی می فشارم و می گم دست مریضاد پسرم. راستی ما هم سابقه ایم ها! البته من کجا و شما کجا. در مورد دانشگاه هم موافقم باهات. دانشگاه جای زیاد خوبی نیست اما چه کنم که مجبورم :| خلاصه نمی دونم عکس العملت دربرابر این کامنت چیه، حتی من ناراحت نمی شم اگه پاک کنی. فقط مهم بود بخونیش. بخاطر خاطرات مشترک و قدیم ندیم ها دیگه. (اسمایلی یک خاله که خیلی حواسش به خواهرزاده اش هست و کامنتهای طولانی غیررسمی می ذاره حتی)

  2. موفق باشی

  3. سلام.
    خوب بود. ایشالله برای 80 سالگی جشن بگیری.
    در مورد درس خوندن که خاله هم تاکید کرد منم موافقم.
    اصلا درس خوندن تو محیط آکادمیک (کلا فرقی نداره چه رشته ای. چه فنی و آی تی چه انسانی و حیوانی) بی فایده اس و ارزش نیست.
    دانشگاه، حماقت سطح بالا را میسازد و رسانه حماقت سطح پایین!

  4. […] ۴ سال و ۸ ماه. چهار سال پیش خاطره‌ اولین استخدام را در سال هشتم نوشتم. هنوز هم مثل همیشه از رییس خوبم آقای کیاری […]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *