مطلب «روی چرخ تحول دیجیتالی» برای انتشار در ماهنامهی پیوست به مناسبت اعتصاب کامیون داران در سال ۱۳۹۷ نوشته شده است و در شمارهی ۶۰ این مجله چاپ شده است.
تابستان 1392، بعد از یک جلسه عصرگاهی حوالی خیابان شهید بهشتی، برای جلسه بعدی عازم میدان هروی هستید. کمی قبل از جلسه از میزبان خواهش میکنید تا از آژانس محلی سفارش ماشین دهد. تاکسیسرویس ماشین ندارد و عازم خیابان میشوید و یک تاکسی بعد از چانه زدن با هزینه 17 هزار تومان شما را به قرار میرساند.
پاییز 1393، سرویس کمد لباس جدید خریداری کردهاید و برای انتقال و جابهجایی کمد قبلی 20 دقیقه سر خیابان اصلی منتظر وانت آبیرنگ با رانندهای قابل مذاکره برای حمل اثاثیه قبلی شدهاید.
زمستان 1394، عکسهای سفرهای دوستانتان به جزیره هرمز را دیدهاید و برای یک تور سهروزه نزدیک به یک میلیون تومان هزینه کردهاید. تجربه خوبی نداشتید و روش قابل پیگیریای برای بیان تجربه ناخوشایند تان نیست.
تابستان 1395، به دنبال مایع ماشین لباسشویی مورد علاقه و بهصرفه برای خانه هستید و چون در سوپرمارکت محل پیدا نکردهاید دو ساعت تا یک مرکز خرید بزرگتر رانندگی میکنید، پارک میکنید و به منزل بازمیگردید.
تابستان 1396، برای سرویس کولر منزل چهار روز منتظر بودید و دست آخر همسایه به دادتان رسید. امروز هر کدام از این مواردی که مطرح شد خاطرهای متعلق به گذشتههای نهچندان دور است. بازار مصرف و خدمات در کشور طی سالهای اخیر به سرعت در حال تجربه متحول شدن (Transform) است. نقش استارتآپها و ایجاد تجربههای کاربری جدید و رقابتی برای بازار مصرف در این میان قابل توجه است. اسنپ، تپسی، الوپیک، علیبابا، دیجیکالا و بامیلو، استادکار و آچاره به همراه چندین نام دیگر هر کدام در حوزههایی متفاوت نقش قابل قبولی در تحول و نوآوری (Disruptive innovation) بازار خدمات و مصرف ایجاد کردهاند. تحولی که در کنار مزیتهای بیشمار خود منجر به نگرانی بخش سنتی بازار نیز شده است. یکی از تازهترین نمونههای آن اعتراض فعالان بخش حمل و نقل (کامیونداران) به عنوان یکی از قدیمیترین ارکان کسبوکار بود. هرچند در نگاه اول این اعتراض تفاوت چندانی با اعتراض رانندگان تاکسیها ندارد اما واقعیت ماجرا چیز دیگری است. این اعتراض باعث بروز مشکلاتی برای مصرفکنندگان و همچنین تولیدکنندگان شده است، اما چگونه میتوان روی دیگر سکه را برجستهتر کرد و پای تحول دیجیتالی (Digital Transformation) و مزیتهای آن را به حوزه کامیوندارها کشاند؟
تجربه جدیدی از خدمترسانی
تحول دیجیتالی ترکیب کلمهای است که در چند سال اخیر مطرح شده، اما در حقیقت سالها به شیوههای مختلفی مورد استفاده کسبوکارها بوده است. در سالهای گذشته محوریت ابزارهای دیجیتالی و خلق اقتصاد اشتراکی بر پایه سیستمهای دیجیتالی استفاده از DT را افزایش داده است. Uber و Airbnb برخی از نمونههای موفق جهانی کاربری DT در کسبوکارهای سنتی هستند. در ایران نیز تجربه حمل و نقل درونشهری با اسنپ یا خرید از دیجیکالا و همچنین سفر با علیبابا قدمهای ابتدایی در تحول دیجیتالی کسبوکارهایی محسوب میشوند که سالها در کشور وجود داشتند اما حالا میتوانند با استفاده از این تحول تجربه جدیدی از خدمترسانی به مردم را رقم بزنند.
ارتباط تحول دیجیتالی و کامیونداران را به صورت خلاصه به این شیوه میتوان بیان کرد: بازار عرضه و تقاضای بزرگی در کشور وجود دارد که بازیگران قدرتمند و کلیدی متعددی در آن فعالیت میکنند. از یک سو محصول این بازار (کالا و جنس جابهجاشده) به عنوان یک نیاز حیاتی و استراتژیک در کشور مطرح است و از سوی دیگر به نظر میرسد، با توجه به موقعیت جغرافیایی ایران، این بازار ظرفیتهای ناشناخته و بزرگی دارد که میتواند منجر به خلق ثروت و ایجاد جریان درآمدی قابل توجهی برای ذینفعان شود. با استفاده از رویکرد تحول دیجیتالی و استفاده از سامانههایی که هماکنون نیز هرچند به صورت ابتدایی در کشور وجود دارند، میتوان از این ظرفیت استفاده کرد و موجب بهبود و رشد این بازار شد.
اعتراض کامیونداران به میزان درآمد
اگر بخواهیم مشکل کامیونداران را برای گذار به دوره تحول دیجیتالی بررسی کنیم، میتوانیم از یک مدل هفتمرحلهای برای تحلیل مشکل استفاده کنیم. هرچند برای بررسی دقیقتر و مدلسازی استفاده از آمار و اعداد واقعی ما را به نتیجه دقیقتری میرساند.
از اخبار منتشر شده میتوان اینگونه برداشت کرد که موضوع اعتراض کامیونداران بر دو موضوع اصلی استوار است: اول نداشتن رضایت در خصوص نرخ کرایهها و دوم تغییر وزن بارهای جابهجاشده، به گونهای که از نظر کامیونداران تناسب قابل قبولی با هزینه دریافتی برقرار نیست. این دو موضوع در مجموع درآمد کامیونداران را تشکیل میدهند. اینکه چگونه میتوان نرخ درآمد و دستمزد این قشر را محاسبه کرد نیازمند تحلیل دقیق بر اساس OpEx و CapEx (هزینه سرمایهای و هزینه عملیاتی) مربوط به فعالیت آنهاست. اما فرض ما بر این است که این اعتراض صنفی تحت تاثیر درآمد کسبشده شکل گرفته است. حال تحول دیجیتالی چگونه میتواند ورق را برگرداند و جنبه تهدید این اعتراض را به فرصت تبدیل کند؟ شاید نحوه استفاده از DT برای حل این موضوع را بتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
۱- ایجاد شفافیت و رضایت متقابل از نرخ دستمزد و درآمد
۲- توسعه مدلی برای بهینهسازی میزان حمل بار (با رویکرد استفاده از بیشینه ظرفیت ناوگان)
۳- کشف روشهای ایجاد جریان درآمدی جدید و استفاده از ظرفیتهای (پتانسیل) خالی ناوگان
۴- ایجاد شبکه کاری از نیروی انسانی در سطح کشور با قابلیت فعال سازی بسیار سریع.
بازیگران شبکه جدید ناوگان
برای تحقق پیشفرضهای مطرحشده حداقل سه دسته سازمان ذینفع میبایست در این تحلیل شرکت داده شوند:
دسته اول، سازمانها یا شرکتهای مرتبط با مدیریت ناوگان است. این دسته از دستگاههای حاکمیتی و انتظامی گرفته تا شرکتهای فراهمکننده وسایل نقلیه یا باربری را شامل میشود.
دسته دوم، نیروی اجرایی این صنف به همراه ابزارهای مورد استفاده است. مهمترین عضو این دسته در درجه اول رانندهها هستند و سپس وسایل نقلیه، تعاونیهای محلی، واسطهها و شرکتهای خرد باربری این دسته را شکل خواهند داد.
دسته سوم، شامل نهادهای تامین بار هستند. این نهادها میتوانند کارخانههای تولیدی (سیمان، سوخت، مصالح، مواد غذایی و غیره)، شرکتهای پخش و توزیع، کشاورزان، دولت، نیروهای نظامی و هر نهادی باشند که نیاز به جابهجایی بار به هر شیوهای دارند.
تشخیص رویهها، فعالیتها، مستندات، نوع تعاملات و ارتباطات، نحوه پیگیریها و جایگاه تعاملات مالی در میان ذینفعان مطرحشده کمک خواهد کرد تا تشخیص مشکلات فعلی و آتی به شیوهای بهتر انجام شود و راهحلهای قابل بررسی با استفاده از پشتیبانی این موارد مطرح شود. در این مرحله لیستی از تغییرات قابل بررسی تولید خواهد شد و بسته به تعاملات با ذینفعان و مدلهای قابل تولید میتوان از آنها استفاده کرد.
اولویتبندی برای کاهش هزینهها
انتخاب از میان اهداف برگزیده و استفاده از لیست تغییرات تولیدشده کار نسبتاً مشکلی خواهد بود که احتمالاً با بهرهمندی از نمایندگان گروههای ذینفع و تاثیر هر تغییر در مدل درآمدی قابل انجام است. نگاه دیجیتالی به این موضوع و هزینه قابل مدیریت ایجاد تغییرات در هر بخش یکی از مزیتهای قابل توجه ابزارهای دیجیتالی نسبت به مدل سنتی در ناوگان حمل و نقل کشوری خواهد بود. در پایان میتوان انتظار داشت یک نقشه راه (Road Map) ششماهه، یکساله و سهساله برای رسیدن به اهداف تعیینشده تدوین کرد.
با استفاده از اولویتبندی انجامگرفته و نقشه راه تدوینشده میتوان فهرست تغییرات، نحوه انجام و اعمال تغییرات و اثر هر تغییر را برای ذینفعان تشریح کرد. در این مرحله دسته دوم که شامل نیروی اجرایی هستند با طرح آشنایی بیشتر و بهتری پیدا خواهند کرد و آماده فاز پیادهسازی خواهند شد.
قدرت سامانهها
اگر توانستید در مرحله طراحی و رونمایی این طرح به موفقیت دست پیدا کنید، نوبت به پیادهسازی آن میرسد. این پیادهسازی در چند قدم قابل اجراست:
یکی از روشهای پیشنهادی استفاده از سامانههایی است که در شرکتهای نوپا توسعه داده شدهاند و برخی نیز با وجود نوپا بودن از شرکای تجاری حرفهای برخوردارند. سامانههایی مانند ترابرنت، اوبار، نوبار، آسانبر، ایبار و کارگو۲۴ مدتی است شروع به کار کردهاند و هر کدام موفق به گرفتن بخشی از بازار شدهاند. با استفاده بهینه از این سامانهها میتوان از پتانسیل موجود استفاده بهینه و ثمربخشی کرد.
علاوه بر این میتوان از قدرت سایر سامانههای ناوبری مانند اسنپ و الوپیک برای بازار وسایل سنگین در قالب تیمهای اجرایی مشترک یا اقدام سریع بهره برد. همچنین در مرحله پیادهسازی باید آموزش دسته سوم ذینفعان شامل نهادهای تامین بار پیگیری شود.
حرکت در کنار روشهای سنتی
در مرحله آخر طرح و روش انتخابشده میبایست مورد بهرهبرداری قرار گیرد. پیش از این مرحله کلیه ذینفعان باید به خوبی از تغییرات و نحوه اجرای طرح و بهبودهای مورد انتظار آگاه باشند. یکی از روشهای مناسب برای ایجاد حس اطمینان شفافیت کامل در مورد چهار هدف اولیه است. از آنجا که تغییر همیشه با مقاومت و مشکلاتی همراه است، باید توجه داشت در این مرحله تنها اجرای طرح مبتنی بر سامانههای اطلاعاتی کافی نیست و نگهداری ویژه از نیروهای انسانی (در تمامی دستههای ذینفع) میتواند یکی از پایههای موفقیت طرح باشد. همچنین با توجه به گستردگی ناوگان حمل و نقل و ذینفعان این سیستم، طرح انتخابی در کنار تمامی روشهای سنتی رشد خواهد کرد و مهاجرت میتواند در قالب برنامه یک یا سهساله انجام شود. اما چقدر این قبیل مدلسازیها و طرحها میتواند کسبوکارها را دستخوش یک تحول واقعی کند؟
کمی واقعیتر
طرحهای توجیهی و مستندات بیمصرف بخشی از اندوختههای بسیاری از سازمانهاست. در ادامه چند کاربرد واقعی در مورد نقش تحول دیجیتالی در پاسخ به اعتراض کامیونداران را به اختصار مرور میکنیم:
۱- استفاده بیشینه از منابع:
در صورتی که بتوان طرح تحول را اجرا کرد میتوان انتظار داشت هر دو منبع اصلی مرتبط، یعنی رانندگان و کامیونها، در بالاترین میزان امنیت به کار گرفته شوند. با ایجاد بستر سفارش حمل و نقل و حذف واسطهها و دلالیها، علاوه بر ایجاد شفافیت بیشتر در زیست بوم حمل و نقل سنگین، در مدت کوتاهی میتوان با استفاده از الگوریتمهای رایج (که جهت هیجانانگیزتر شدن میتوان کلمه هوش مصنوعی را برای آن استفاده کرد) علاوه بر مصرف سوخت کمتر، درآمد و سرعت بیشتری نیز ایجاد کرد.
۲- ایجاد فرصتهای اشتغال:
علاوه بر اینکه با استفاده از بیشینه ظرفیت ناوگان شغلهای ثابت مستقیم و غیرمستقیم ایجاد خواهد شد، میتوان تصور کرد زنجیره اشتغالزایی در نقاط استراتژیک ایجاد شود. استفاده از بازارچههای مرزی و تشکیل تعاونیهای قانونی و حمل کالا به داخل کشور و همچنین تشکیل گروههای بومی برای بازاریابی خدمات ترانزیت در نقاط مرزی نمونههایی از فرصتهای ایجاد اشتغال با ایجاد تحول دیجیتالی در ناوگان کامیونداران به شمار میروند.
۳- شفافیت و مبارزه با قاچاق:
طرحهای سال ۲۰۱۸ بدون استفاده از کلمات IoT و Blockchain کامل نمیشوند. اما در اینجا تنها استفاده از این کلمات به خاطر داغ و ترند (Trend) بودن آنها نیست. بر اساس آمارهای بینالمللی در حدود 97 درصد شرکتهای حمل و نقل کمتر از 20 کامیون و در حدود 91 درصد این شرکتها کمتر از شش کامیون دارند. استفاده از آمار مرتبط در ایران بر عهده مراجع ذیصلاح است، اما با استناد به همین اعداد میتوان برداشت کرد حجم زیادی از بازار حمل و نقل (لجستیک) درگیر تعدد رویهها و پروسههای اداری است. همچنین مالکیت خرد باعث کاستن از موارد کیفی مرتبط با حمل و نقل کالا شده است. به عنوان نمونه در آمریکای شمالی، حدود هشت و نیم درصد از مواد دارویی حساس دچار تغییرات دما خارج از حد استاندارد میشوند. با استفاده از سنسورهای IoT و استفاده از تکنولوژی زنجیره بلوکی، علاوه بر سنجش بسیاری از دادهها، میتوان حجم مستندات را مدیریت کرد و خطاهای انسانی را به حداقل رساند. هرچند در حال حاضر بسیاری از دادههای ناوگان حمل و نقل در سامانههای متعددی ذخیره میشوند، اما یکپارچه نبودن این دادهها اثربخشی آنها را کاهش داده است.
دیدگاهتان را بنویسید