من تهران را دوست دارم. باور کنید شهر خوبیه ، همه جور موجود توش پیدا می شن، شاید ارزونه و خیلی چیز های دیگه اما واقعا از ترافیکش بدم میاد. این چند شب گذشته میدان آزادی واقعا زیبا بود، با نور پردازی زیبا و رقص نور های قشنگ ، اما امروز صبح از سر خیابان استاد معین که به میدان نگاه می کردم تقریبا قهوه ای بود و دور و برش پر از ماشین و آدم های پیاده بود. قاطی همین آدم های پیاده امیر رو دیدم که پیاده داشت می رفت سر بهبودی …. عجب ترافیکی بود امروز. حساب کنید اگر همین طوری پیش بره 3 یا 4 سال دیگه می تونیم شب ها از منزل بریم بیرون که فردا صبح سر کار یا دانشگاه باشیم . اینجاست که اون آقاهه می خونه تهران شب از تو دور است، تهران و کوچه هایش یاد آور غرور است …
دیدگاهها
یک پاسخ به “تهران پارکینگی”