Comprehensive National Cybersecurity Initiative
اوایل سال ۲۰۰۸ یکی از اقدامات نهایی آقای جرج بوش، برنامهی محرمانهای بود تحت عنوان طرح جامع امنیت فضای مجازی ملی. (اسمش آشنا نیست؟ :دی) این طرح در سال ۲۰۱۰ توسط اوباما از محرمانگی خارج شد، و به صورت مختصر در مورد آن توضیحاتی داده شد. به صورت خلاصه، اهداف این طرح در ۱۲ ایده گنجانده شده است:
- مدیریت یکپارچه شبکه دولت فدرال تحت یک شبکه قابل اطمینان و ایمن به صورت اینترانت
- به کارگیری سنسورهای تشخیص نفوذ در سطح شبکه و سیستمهای فدرال
- پیگیری برای بهرهبرداری از سیستمهای مقابله با نفوذ در سطح شبکه و سیستمهای فدرال
- هماهنگی و هدایت تلاشهای مرتبط با تحقیق و توسعه
- متمرکزسازی و اتصال مراکز مدیریت عملیات سایبری به منظور افزایش آگاهی و موقعیت سنجی بهتر
- توسعه و پیاده سازی طرحهای ضدجاسوسی سایبری (cyber counterintelligence) در سطح دولت و حاکمیت
- افزایش امنیت شبکهی اطلاعات محرمانه و طبقهبندی شده
- گسترش آموزش سایبری
- تعریف و توسعه پایدار “جهش به جلو” برای فن آوریها، راهبردها، و برنامه ها
- تعریف و توسعه استراتژی ها و برنامههای بازدارندگی پایدار
- توسعه یک رویکرد چند جانبه برای مدیریت ریسک زنجیره تامین جهانی
- تعریف نقش دولت فدرال برای توسعه امنیت در حوزه های زیرساخت های حیاتی
عمدهی انتقاداتی که در زمان علنی شدن این طرح مطرح شد، در خصوص کلی بودن و مشخص نبودن جزییات طرح بود. همانطور که خواندن این ۱۲ ایده، خاطرهی زیادی از طرحهای وطنی در یاد زنده میکند، نتیجهی این برنامه نیز مانند خیلی از پروژههای وطنی پوچ بود و تاثیر عمدهای در افزایش امنیت برقرار نکرد. همانطور که از ابتدا در خصوص نفوذ شرکتهای فروشنده محصولات بر روی این طرح مشخص بود، هدف عمدهی این طرح، خرید محصولات بیشتر از تولیدکنندههای آمریکایی بود. (مانند طرحهای وطنی، اما با جایگزینی محصولات چینی!)
نقش NSA در CNCI
مجهول بودن فعالیت آژانس امنیت ملی در طرح جامع امنیت فضای مجازی ملی با بخشی از مستنداتی که توسط گاردین منتشر شده است، کمرنگتر شده است. بر اساس این مستندات و طی پروژهای که نام The SIGINT Enabling برای آن انتخاب شده است، دولت فدرال از سال ۲۰۱۱ عددی در حدود ۸۰۰ میلیون دلار به صورت مستقیم برای پرداخت به شرکتهای آمریکایی و غیر آمریکایی جهت تسهیل امکانات جاسوسی برای NSA هزینه کرده است. بخشی از اهدافی که در این پروژه مشخص شده است، عبارت است از:
- قراردادن آسیبپذیریهای قابل استفاده در محصولات رمزنگاری
- جمعآوری اطلاعات اصلی و فرعی از شبکههای مهم (Carriers) و افزایش قدرت نفوذ به شبکههای مرکزی (Core Networks)
- ایجاد قابلیتهای تجاری برای تسهیل و امکانپذیری دسترسی از راه دور به تجهیزات کاربران (Endpoints)
- حمله و نفوذ به زیرساختهای پردازشی خارجی (از دولت آمریکا)
- تاثیرگذاری بر روی استانداردها و زیرساختهای کلید عمومی
- ایجاد قابلیت نفوذ و سرمایهگذاری عمده برای امکان دسترسی به شبکههای بیسیم نسل بعدی (Next Generation Wireless)
- حفظ روابط با شرکتهای IT و ایجاد قابلیت دسترسی به رمزنگاریهای دولتی (در سند اصلی احتمالا نام کشور و یا مدلهای حکومتی ذکر شده است.)
- کامل کردن دسترسی به چیپهای رمزنگاری که در محصولات VPN و Web استفاده میشوند.
- تاثیر بر روی بازار جهانی رمزنگاری برای ایجاد امکان ردیابی توسط NSA
بر اساس همین اطلاعات، بیشتر از ۷۰٪ هزینهی ۸۲۰ میلیون دلاری از سال ۲۰۱۱ تا کنون، هزینهی خدمات پیمانکاری شده است (یعنی به خارج از NSA پرداخت شده است.) و هیچ تاکیدی بر اینکه این هزینهها برای شرکتهای آمریکایی اختصاص یافته است، ذکر نشده است. به عبارت دیگر ممکن است قسمتی از این هزینه و طرح برای شرکتهایی خرج شده باشد که خارج از آمریکا فعالیت میکنند (اروپاییها؟ تایوان؟ کره؟)
دیدگاهتان را بنویسید