پیدایش لینوکس – توضیحات Tanenbaum

لطفا قبل از خواندن از نوشته های مطلب قبلی من با عنوان لینوس مالک لینوکس نیست آگاه شوید.هر چند این عنوان درستی برای نوشته نیست. اگر دانشجوی آکادمیک رشته های مرتبط با کامپیوتر باشید ، پس لزوما با کتاب Operating Systems: Design and Implementation نیز آشنا هستید.در مقدمه ویرایش دوم این کتاب ، اثر آندرو اس تننبام – Andrew S. Tanenbaum جمله ای وجود دارد که برای من نشان دهنده یک حس منفی نسبت به لینوس تروالدس بود.با توجه به اثری هم که پایه ریزی لینوکس بر روی MINIX داشت برای من این حس کمی طبیعی به نظر می رسید.

برای دوستانی که با کل داستان آشنا نیستند آن را خیلی مختصر بیان می کنم : آقای Ken Brown رئیس Alexis de Tocqueville Institution وب سایت – طی یک گزارش 92 صفحه ای مدعی شده اند که لینوکس پیدایش خود را بر اساس MINIX آغاز کرده است و لینوس تروالدس با کپی برداری از MINIX و سورس کد یونیکس از کتاب John Lions در باره UNIX Version 6 لینوکس را ایجاد کرده است. شاید تنها فردی که بتواند به خوبی این مسئله را روشن کند خالق MINIX آقای Tanenbaum باشد.ایشان هم در یک اقدام بی سابقه این کار را انجام داده اند و در وب سایت شخصی خودشان دو یادداشت را درج کرده اند.برای من به عنوان یک دانشجوی رشته کامپیوتر سراسر این دو نوشته لذت بخش و روشن کننده خیلی از سئوالاتی بود که در زمینه تاریخچه UNIX داشتم.
در یادداشت اول با عنوان Some Notes on the “Who wrote Linux” Kerfuffle پرفسور تننبام به عدم صلاحیت و توانایی Ken Brown به روشنی اشاره کرده اند و به نقل قول از خود ایشان طرف لینوس تروالدس را گرفته اند.به این قسمت توجه کنید :

My conclusion is that Ken Brown doesn’t have a clue what he is talking about. I also have grave questions about his methodology. After he talked to me, he prowled the university halls buttonholing random students and asking them questions. Not exactly primary sources.

و همچنین در مورد نحوه آغاز لینوکس توسط لینوس :

Thus, of course, Linus didn’t sit down in a vacuum and suddenly type in the Linux source code. He had my book, was running MINIX, and undoubtedly knew the history (since it is in my book). But the code was his. The proof of this is that he messed the design up. MINIX is a nice, modular microkernel system, with the memory manager and file system running as user-space processes. This makes the system cleaner and more reliable than a big monolithic kernel and easier to debug and maintain, at a small price in performance, although even on a 4.77 MHz 8088 it booted in maybe 5 seconds (vs. a minute for Windows on hardware 500 times faster). An example of commercially successful microkernel is QNX. Instead of writing a new file system and a new memory manager, which would have been easy, Linus rewrote the whole thing as a big monolithic kernel, complete with inline assembly code :-( . The first version of Linux was like a time machine. It went back to a system worse than what he already had on his desk. Of course, he was just a kid and didn’t know better (although if he had paid better attention in class he should have), but producing a system that was fundamentally different from the base he started with seems pretty good proof that it was a redesign. I don’t think he could have copied UNIX because he didn’t have access to the UNIX source code, except maybe John Lions’ book, which is about an earlier version of UNIX that does not resemble Linux so much.

می توانید به وضوح نقد پرفسور تننبام در مورد ساختار فنی هسته لینوکس را مشاهده کنید، در عین حال که به نوشتن هسته توسط شخص لینوس تاکید کرده است. با توجه به استقبالی که از یادداشت اول شد پرفسور تننبام یادداشتی دومی نیز با عنوان Ken Brown’s Motivation ارسال کردند توصیه می کنم حتما بخوانید.در قسمتی از نوشته به عنوان Clearing Up Some Misconceptions توضیحاتی در باره تصوراتی که در مورد اختلاف بین لینوس و پرفسور تننبام وجود دارد ذکر شده است.خواندن این دو نوشته احترام و علاقه ای را که نسبت به پرفسور تننبام داشتم چندین برابر کرده است.همچنین توضیحات مختصری در مورد Microkernel و علت توصیه آن از سوی ایشان ذکر شده است.

Is Torvalds really the father of Linux?

CNET News.com | Slashdot | Groklaw | LWN | LWN

Some Notes on the “Who wrote Linux” Kerfuffle, Release 1.5

Ken Brown’s Motivation, Release 1.2

5 دیدگاه دربارهٔ «پیدایش لینوکس – توضیحات Tanenbaum»

  1. عزیزم تو هم که مثل هری پاتری(که به پرفسور اسنیپ(؟) میگه آقای اسنیپ)!! حتما باید لغت “پرفسور” رو بهت یاد آوری کنم؟ فکر نمی‌کنی بهتر باشه قبل از اسم این مرد، یه “پرفسور” بیاری؟
    جدا آدم قابل احترامیه! عجب نامه ای نوشته!

  2. ببین امیر من هم اول نوشته بودم پرفسور ، اما بعد به سبک نوشته های فارسی از واژه آقا استفاده کردم.
    من تا 1 ساعت بعد از خوندن نامه کلی انرژی داشتم.لذت بردم.جای لینوس بودم رسما نامه می نوشتم ازش تشکر می کردم.

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.

پیمایش به بالا